گردان ما منتظردستور حرکت بود که صدای انفجار بمب های دشمن که در اطراف مسجد جامع خرمشهر به زمین خورد همه رو به وحشت انداخت.بچه ها بی اختیار از ساختمون بیرون ریختند.. هرچی فرمانده هان فریاد میزدند که برید داخل ساختمون ها کسی گوشش بدهکار نبود. منورهای خوشه ای دشمن نیمه شب خرمشهر رو مثل روز روشن کرده بود و فرماندهان نگران عکسبرداری هوایی هواپیماهای دشمن و لو رفتن محل استقرار نیروها بودند. گردان علی اصغر علیه السلام داخل مسجد جامع خرمشهر و گردان حضرت قاسم(ع) داخل هلال احمر و سایرگردان ها هم در اطراف مسجد جامع بودند
همه منتظر دستور حرکت به خط مقدم بودند اما دستور رسید که گردان ها تا هوا روشن نشده از خرمشهر بیرون و به طرف اهواز برند
روز عملیات کربلای ۴ نزدیک های ظهر بود که با ماشین رفتیم سمت گمرک خرمشهر… هنوز به پمپ بنزین ورودی خرمشهر نرسیده بودیم که بمباران هواپیماها شروع شد. هواپیماها اسکلت آهنی مقابل پمپ بنزین رو با بمب زدند. هواپیمای دیگری بمبش رو رها کرد و مسیر ورودی به شهر رو تا مسیر طولانی مورد هدف بمب های خوشه ای قرار داد