کد خبر:13556
پ
شهدای+غواص+

آب سرد رودخانه دز هم نتونست در عزم جذم بچه ها خللی وارد کنه

روزها و شب های سختی در رودخانه دز برای آموزش غواصی بچه های تخریبچی داشتیم و بلا استثنا هر شب از ساعت ۱۲ شب تا یکساعت قبل از نماز صبح تمرین رد شدن از موانع و نفوذ در ساحل دشمن رو با بچه ها کار میکردیم و برای آمادگی جسمی بایستی بچه ها ساعت های […]

روزها و شب های سختی در رودخانه دز برای آموزش غواصی بچه های تخریبچی داشتیم و بلا استثنا هر شب از ساعت ۱۲ شب تا یکساعت قبل از نماز صبح تمرین رد شدن از موانع و نفوذ در ساحل دشمن رو با بچه ها کار میکردیم و برای آمادگی جسمی بایستی بچه ها ساعت های زیادی رو در آب میموندند….
شب های بلند زمستون و آب سرد رودخانه دز هم نتونست در عزم جذم بچه ها خللی وارد کنه….
شهید سید عباس میرنوری همیشه اولین کسی بود که آماده برای کار میشد و به همین خاطر همیشه سرستون بود و در گذشتن از عرض رودخانه خروشان دز تبحر خاصی داشت….
بارها شده بود در حالیکه در تب میسوخت و توان جسمی اش تحلیل رفته بدون اینکه ضعفی نشون بده با همون حالش وارد آب میشد و حقیقتا کمپوت روحیه بقیه بقیه بود.
شب عملیات بیت المقدس ۴ آنقدر ذوق شون داشت که علاوه بر تجهیزات خودش تعداد زیادی نارنجک هم توی کیسه ماسک شیمیایی اش ریخته بود تا در موقع لزوم از اون ها استفاده کنه…..شب عملیات بیت المقدس ۴ بچه های تخریب جلو دار غواص های لشگر۱۰ سیدالشهداء (ع) بودند و اولین نفراتی بودند که در ساحل دشمن پیاده شدند و اون شب شهید سید عباس سر از پا نمیشناخت…..چون ما با عبور از دریاچه دربندیخان از پشت سر دشمن وارد شدیم میدان مین و موانع لب آب نداشت …. فقط یکی دو تا سنگر کمین در ساحلش مستقر کرده بود …… که تقریبا روی ساحل دید تیر و آتش نداشتند….
وقتی قرار شد بچه های تخریب هم کمک بچه های گردان رزمی برای حمله به دشمن راهی شوند اونی که از همه بیشتر خوشحال شد شهید سیدعباس میرنوری بود و این بار هم سید عباس سرستون قرار گرفت و نارنجک هایی که با خودش برده بود برای خاموش کردن کمین های دشمن خیلی بدر خورد…..
بچه های تخریب و رزمنده های گردان ها به سنگرهای دشمن روی ارتفاعات شاخ شمیران حمله کردند و تا قبل از روشن شدن هوابه اهدافشون رسیدند و نیروهای دیگری برای ادامه عملیات جایگزین شدند ودستور برگشت بچه های تخریب از منطقه درگیری رسید…
همه سالم به عقب برگشتند الا یک نفر که مجروح شد و البته با کمک هم به عقب منتقل کردند… روز ۷ اسفند گذشت تا فردا غروب مواضع تثبیت شد و دشمن سعی میکرد با پاتک های سنگین مواضعش رو پس بگیره…
چند روز بعد و در روز یازده فروردین ماه ۶۷ چادرهای محل استقرار بچه های تخریب در یکی از شیارهای منتهی به دریاچه دربندیخان عراق با راکت شیمیایی که از هواپیمای دشمن بعثی شلیک شد مورد هدف قرار گرفت و ۱۲ تن کمتر از چند دقیقه به علت استنشاق گاز شیمیایی به شهادت رسیدند که شهید بزرگوار سید عباس میرنوری در عدد اون به معراج رفتگان بود….شهید سید عباس در یازدهمین روز بهار از جبهه پرکشید ودر گلزار شهدای شهرستان ورامین آرام گرفت…یادش بخیر و همنشینی با مادرش فاطمه زهرا سلام الله علیها گوارایش باد

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید