همیشه سعی میکرد سیادت خود را با استفاده از نمادهای سیادت اعم ازکلاه سبز،پیراهن سبز،شال سبزو….نشون بده و دیگران رو هم تشویق به این کار میکرد که حتما علامتی که نشانه سیادتشان باشد همراه داشته باشند. وقتی قراربود خودش را برای دیگرانی که اورا نمی شناختند معرفی کنه .. میگفت بنده حقیرسراپاتقصیر سید محمد زینال حسینی هستم سید وقتی که مهیای پرواز به سوی آسمانها شد احرام سبز پوشید و ترکش دشمن احرام سبزش را درید ودرقلب او نفوذ کرد سید وقتی لباس سبز برتن و شال سبز برگردن داشت مثل اینکه رویین تن بود اما چه شد که برفراز ارتفاعات مشرف به شهر ماووت ترکشی ریز اجازه ورود به قلب نازنینش را پیدانمود واورا که مهیای رفتن بود با خود برد