فرماندهی که پیکرخونین معاونش رو از محاصره دشمن بیرون آورد..
پیکر سید بین ما و دشمن روی زمین افتاده بود و کسی جرات این رو نداشت که اون رو عقب بیاره. تیربارهای دشمن روی منطقه اجرای آتش میکردند. شهید نوریان خودش داوطلب شد که پیکر معاونش رو از زیر آتیش عقب بکشه. حاجی دل به دریا زد و رفت از زیر آتش دشمن بدن سید رو کول کرد و عقب آورد. دشمن هرچی تیر زد به حاج عبدالله نخورد… وجعلناها حاجی هم حکایت خودش رو داره. او با اعتقاد و اعتماد به خدا وجعلنا میخوند و یقین داشت که تیرها به او نمیخوره. حاجی وقتی سید رو به معراج شهدا رسوند سر تا پاش رو خون گرفته بود.
خودش میگفت: هنوز لباسهام به خون شهید سیداسماعیل آغشته بود که به نماز ایستادم. احساس کردم تمام سلول های بدنم دارند نماز میخوانند. سید اسماعیل موسوی از معبری که به نام مادرش فاطمه زهراءسلام الله علیها نام گذاری شده بود وارد معرکه نبرد در جزیره ام الرصاص شد و پیکر بیجان وغرق بخونش هم از همین معبر به عقب برگشت. شهادت حق سید بود و به حقش رسید. سید در قطعه ۵۳ گلزار شهدای بهشت زهراء سلام الله علیها ردیف ۸۶ شماره ۴ در خاک آرمید و نامش در زمره شهدای عملیات پیروز والفجر۸ میدرخشد