سه چهارشب بود تب داشتم وزخمم عفونت شدید کرده بود.
شبها نمیتونستم بخوابم وبه همین دلیل رفت وآمد یواشکی بچه هارو برای نماز شب میدیدم.
یه شب اول ، شهید خدمتی رفت با یه فانوس و چند دقیقه بعد هم شهید مرآتی بلندشد وبا احتیاط زیاد اینور واونورو چک کردکه کسی بیدارنباشه! یه پتو انداخت روی سر ش و از چادر رفت بیرون….
یکی دو روز بعد به شهید علی مرآتی گفتم : من هم یه شب میخوام باهات نماز شب بخونم اماخدا وکیلی نمیدونم کجا برم کسی نباشه!
اون باتعجب گفت : من از کجابدونم چه جایی بهتره…
من خیلی اصرار کردم و اون هم پذیرفت که همراهش برم.
من فکر میکردم شب ها اون میره پشت مقر الوارثین که چند تا قبر خالی بود اما وقتی راه افتادیم کمی از چادر دور شده بودیم که رسیدیم پای #میدان_مین_آموزشی که برای آموزش #معبر ، بعضی شب ها #بچه_های_تخریب داخلش معبر میزدند.
دیدم نشست ودست منو هم گرفت که منم بشینم.
اشاره کرد ساکت باش.
بعدشم بادست هدایتم کرد همونجا بشینم..
دوسه دقیقه نگذشته بود که صدای ناله شنیدم…اشک وناله وندائی مثل ضجه یا گریه بچه گانه مطول! بی وقفه و با هق هق.
من کپ کرده بودم.علی وقتی دید گیجم بااشاره وچند کلام آرام به من فهموند اگر میخوام نماز شب بخونم ،همونجا،نشسته بخونم!
مشغول نماز شدم . اما حالاصدای گریه #شهید_مرآتی هم اضافه شده بود…
سجده اول.سجده دوم…دیگه از دو سه طرف ناله بود که میشنیدم…اما کسی به کسی کاری نداشت…چیزی که الان دلم رو میسوزونه ناله #شهید_خدمتی بود…زار زار اسم شهدایی رو میبرد که همه شونو نمیشناختم..
خیلیاشون مال گردان تخریب نبودند…
مدام باناله جانسوزی میگفت: خدا: بدکردم….خداجاموندم…خدا نزن!!خدا نزن!!
اونشب وقتی برگشتیم دیگه نصفه شب سراغ شهید علی آقای مرآتی نرفتم…
چون جای من اونجا نبود.
- الوارثین
- تاریخچه گردان
- ماموریت ها
- سال ۶۱
- سال ۶۲
- عملیات والفجر یک
- والفجر ۲
- والفجر چهار
- عملیات خیبر
- شهید علیرضا آقاصادقی
- شهید مسعود سلیمانی
- شهید حسین کاشانی
- شهید مصطفی حیاتی
- شهید اکبر عباسی
- شهید خرداد علیپور
- شهید مجید فراهانی
- شهید عباس حسنی
- شهید ابراهیم جداری
- شهید سید جمال شرق آزادی
- شهید تقی رمضانیان
- شهید جلال نامدار محمدی
- شهید محمد رستگار
- شهید مجید کاظمی زاده
- شهید مهدی رسولی
- شهید محمود بهرامی
- شهید علیرضا کلم فروش
- شهید حسین حاج میری
- شهید حسین رشمه ای
- شهید محمدرضا خدیور
- شهید یونسور لطفی
- سال ۶۳
- سال ۶۴
- سال ۶۵
- سال ۶۶
- سال ۶۷
- شهداء
- راویان
- موقعیت ها
- موقعیت چنانه
- موقعیت دهکده حضرت رسول
- موقعیت کوهدشت
- موقعیت حاج عمران
- موقعیت جفیر
- پاسگاه خاتمی
- موقعیت شهید موحد
- موقعیت دوکوهه
- موقعیت سد دز
- موقعیت پادگان ابوذر
- موقعیت چم امام حسن
- موقعیت مریوان (لری)
- موقعیت سرابگرم
- موقعیت جزیره امام حسن
- موقعیت الصابرین
- موقعیت زاغه
- موقعیت شهید کهن
- موقعیت لاستیک
- موقعیت شهید ضیایی
- موقعیت صف
- موقعیت شهید پوررازقی
- موقعیت کوثر
- موقعیت پل هفتی هشتی
- موقعیت زاغه خرمشهر
- موقعیت اروندکنار
- موقعیت ساختمان فاو
- موقعیت جاده خندق
- اسناد و نقشه ها
- هم سنگران
- الوارثین
- تاریخچه گردان
- ماموریت ها
- سال ۶۱
- سال ۶۲
- عملیات والفجر یک
- والفجر ۲
- والفجر چهار
- عملیات خیبر
- شهید علیرضا آقاصادقی
- شهید مسعود سلیمانی
- شهید حسین کاشانی
- شهید مصطفی حیاتی
- شهید اکبر عباسی
- شهید خرداد علیپور
- شهید مجید فراهانی
- شهید عباس حسنی
- شهید ابراهیم جداری
- شهید سید جمال شرق آزادی
- شهید تقی رمضانیان
- شهید جلال نامدار محمدی
- شهید محمد رستگار
- شهید مجید کاظمی زاده
- شهید مهدی رسولی
- شهید محمود بهرامی
- شهید علیرضا کلم فروش
- شهید حسین حاج میری
- شهید حسین رشمه ای
- شهید محمدرضا خدیور
- شهید یونسور لطفی
- سال ۶۳
- سال ۶۴
- سال ۶۵
- سال ۶۶
- سال ۶۷
- شهداء
- راویان
- موقعیت ها
- موقعیت چنانه
- موقعیت دهکده حضرت رسول
- موقعیت کوهدشت
- موقعیت حاج عمران
- موقعیت جفیر
- پاسگاه خاتمی
- موقعیت شهید موحد
- موقعیت دوکوهه
- موقعیت سد دز
- موقعیت پادگان ابوذر
- موقعیت چم امام حسن
- موقعیت مریوان (لری)
- موقعیت سرابگرم
- موقعیت جزیره امام حسن
- موقعیت الصابرین
- موقعیت زاغه
- موقعیت شهید کهن
- موقعیت لاستیک
- موقعیت شهید ضیایی
- موقعیت صف
- موقعیت شهید پوررازقی
- موقعیت کوثر
- موقعیت پل هفتی هشتی
- موقعیت زاغه خرمشهر
- موقعیت اروندکنار
- موقعیت ساختمان فاو
- موقعیت جاده خندق
- اسناد و نقشه ها
- هم سنگران
پیشنهاد الوارثین
- شب نوزدهم ماه رمضان قرار شد برای احیاء بریم دزفول
- معبری که با از پا افتادن ابوالفضل گردان تخریب باز شد
- شهید محمد خاکفیروز آدم دقیق و نکته سنجی بود
- شهید حسن خدمتی
- شهید صبر علی کلانتر
- برادرها تا اذان صبح خوابیدن برای ما نیست
- عمو یشلاق بچه های تخریب
- باز هم خندید و گفت لطف جهاد به بسیجی بودنه
- نگاهی از سر اخلاص یا بقول شهید نوریان بی شیله پیله
- هم اهل رزم بود و هم مرد عبادت و مناجات
مطالب مرتبط
ارسال دیدگاه لغو پاسخ
من. بک بار در یک عملیات فریب اولایه جنگ بود و در تنگه چزابه به در یک عملیات فریب شرکت کردم و از چهار صد نفر نیرو فقط سیزده نفر زنده برگشتیم. و ۳۸۷ کشته و شهید شدند