کد خبر:13769
پ
alvaresin-0082

دو تا روح اما توی یک جسم

علاقه این دو تا فرمانده دلاور لشگر۱۰سیدالشهداء(ع) به همدیگر زبان زد رزمنده ها بود. این دو یک روح بودند دردوتا جسم. این دوتا فرمانده در عملیات های لشکر کلید قفل عملیات بودند و ارتباط صمیمی و قدیمی این دو در شناسایی مناطق عملیاتی خطاهای نیروهای شناسایی رو به حداقل میرساند. شهید سید محمد وقتی از […]

علاقه این دو تا فرمانده دلاور لشگر۱۰سیدالشهداء(ع) به همدیگر زبان زد رزمنده ها بود. این دو یک روح بودند دردوتا جسم. این دوتا فرمانده در عملیات های لشکر کلید قفل عملیات بودند و ارتباط صمیمی و قدیمی این دو در شناسایی مناطق عملیاتی خطاهای نیروهای شناسایی رو به حداقل میرساند. شهید سید محمد وقتی از آقا غلام تعریف میکرد هیچی کم نمیگذاشت. او خودش دل شیر داشت و توی سخترین بحران ها ی عملیات خم به ابرو نمیاورد اما شهید کیانپور رو سرآمد میدونست و آقا غلام هم وقتی سید نبود و بچه های تخریب رو یکجا جمع میدید هرچی از دلاوری سید میدونست توی دایره میریخت و مو به تن ها راست میشد. قبل از عملیات کربلای ۵ و در جلسه مهمی که قرار بود تصمیم بگیرند عملیات بشود یا نشود و همه دنبال نتیجه شناسایی از موانع دشمن بودند شهید سید محمد جوری جلسه رو بهم ریخت که آقا غلام خودش رو لو داد و گفت من خودم از موانع و دژ شلمچه گذشتم و این هم خاک اونجاست که با خودم آوردم. حرف های آقا غلام قفل عملیات رو گشود و تصمیم بر این شد که عملیات کربلا۵ انجام بشه و لشگر۱۰ سیدالشهداء(ع) خط رو بشکند. توی این عملیات بود که شهید سید محمد با همه نیروهای تخریب پای کار اومد. حدود صدو پنجاه تا نیروی تخریب که همه بضاعت گردان بود برای پیروزی عملیات آماده شدند… اما آقاغلام هوس پریدن داشت و رفتنش توی عملیات کربلای ۵ کمر سید رو شکست. روح هردوشون شاد

 

دو تا فرمانده در آغوش همدیگر

سرداران شهید حاج سید محمد زینال حسینی و حاج غلام کیانپور فرماندهان تخریب و اطلاعات عملیات لشگر۱۰ سیدالشهداء(ع)

مرداد۶۴ قبل از عملیات عاشورای ۳-دهکده فتح

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید