شهید سید مجتبی برادر کوچکتر فرمانده ما شهید سید محمد زینال حسینی فرمانده گردان تخریب لشگرده سیدالشهداءعلیه السلام بود.
سید مجتبی قرار نبود جزء بچه هایی باشه که در عملیات شرکت میکنند.
تصاویر روز قبل از عملیات سیدالشهداء علیه السلام هم این رو گواهی میده.بچه هایی که سوا شدن برای عملیات مشخص هستند.
چها تا از بچه ها که شهید شدن در تصویر دیده میشند اما سید مجتبی نیست.
وقتی بچه ها داشتند برای مامور شدن به گردانها میرفتند سید مجتبی برادرش سید محمد رو کنار کشید و گفت:
آقا سید عرضی داشتم.
ماها در همین حد دیدیم و شنیدیم و دقایقی نگذشت که سید مجتبی خوشحال دوید سمت چادر و تجهیزاتش رو برداشت و همراه گردانها رفت.
مجتبی رفت و سید مشغول عملیات شد. عملیات سیدالشهداء علیه السلام یک روز بیشتر طول نکشید و دشمنی که طمع رسیدن به اندیمشک رو در سر می پروراند عقب زده شد و خبرهای عملیات زود پخش شد.
ما توی مقر الوارثین منتظر بچه ها بودیم .
سید تازه از خط برگشته بود .
مقر الوارثین میزبان تعدادی ازخانواده شهدایی بود که برای بازدید از جبهه اومده بودند و سید محمد باید به اونها خوش آمد میگفت.
بعد از نماز ظهر و عصر بود که بیرون از حسینیه الوارثین ایستاده بودیم که خبر اومد سید مجتبی هم شهید شده.
سید تا این خبر رو شنید یک آهی کشید و گفت خوش یحالش و عفب عقب رفت و به دیوار تکیه داد و روی زمین نشست و اولین جمله ای که گفت این بود… حالا جواب مادرم رو چی بدم