کد خبر:12368
پ
۴۷
عکس حاج آقای حسنی با رهبر عزیز انقلاب

حالا بیا یک‌چیز بامزه برایت تعریف کنم

فکر می‌کنم سال ۹۴ بود که هیئت چرخشی الوارثین (شهدا و رزمندگان گردان #تخریب لشگر ۱۰ سیدالشهداء) منزل پدر شهیدان حسنی بود و من برای اولین‌بار توفیق داشتم این پدر دوست‌داشتنی را از نزدیک ببینم؛ از نُقلی و قدیمی بودن منزلِ پدرِ سه شهید انقلاب‌اسلامی و موقعیت منزل در جنوب تهران که بگذریم، عکس کوچکی […]

فکر می‌کنم سال ۹۴ بود که هیئت چرخشی الوارثین (شهدا و رزمندگان گردان #تخریب لشگر ۱۰ سیدالشهداء) منزل پدر شهیدان حسنی بود و من برای اولین‌بار توفیق داشتم این پدر دوست‌داشتنی را از نزدیک ببینم؛
از نُقلی و قدیمی بودن منزلِ پدرِ سه شهید انقلاب‌اسلامی و موقعیت منزل در جنوب تهران که بگذریم، عکس کوچکی (فکر کنم به اندازه ۱۳ در ۱۸ سانت!) روی طاقچه من را متحیر کرد! عکس حاج آقای حسنی با #رهبر_عزیز_انقلاب بود. از حاج آقا پرسیدم: پدرجان رهبر آمده بودند منزل شما؟! گفتند: بله، دو مرتبه هم آمدند. حالا بیا یک‌چیز بامزه برایت تعریف کنم:

?? سری دوم که حاج آقا (رهبر انقلاب) تشریف آوردند منزل ما، ما منزل پسرم بودیم (این‌طوری یادم هست) و یا این‌که در این منزل نبودیم. حاج آقا یادشان بود که نوبت قبلی این‌جا نیامده بودند و خانه‌ی ما عوض شده است. از من سؤال کردند: ما نوبت قبل در خانه دیگری مزاحم شما شده بودیم؟! گفتم: بله… . ببین رهبر این مملکت چقدر حواسش جَمعِ ماشاالله!!!??

۱۲ فرودین امسال، پدر شهیدان حسنی به پسران عزیزش ملحق شد؛ شادی روحش صلوات.

???
پی‌نوشت:
۱. همه‌ی ما این شعار را می دهیم که سرمان خیلی شلوغ است و وقت رسیدگی به همه کارهایمان را نداریم. نمی‌دانم کارها و مشغولیت‌های ما بیشتر است یا شخص اول مملکت؟!

۲. #رهبر_عزیز_انقلاب با این همه مسئولیت و وظایف سنگین، خود را متعهد می‌دانند که به خانواده‌های شهدا سر بزنند و از نزدیک جویای حال آنان شوند؛ ما آخرین بار به کدام خانواده شهید سر زده‌ایم؟!

۳. و برای همه‌ی آن‌هایی که پیِ عروج‌اند و وصال به حق: زنده نگه‌ داشتن یادِ شهدا، کم‌تر از شهادت نیست‌. سر زدن به خانواده های شهدا از مصادیق زنده نگه داشتن یاد آنهاست.

این یکی را شمرده‌تر بخوانید:
۴. شما را نمی‌دانم ولی بنده از جریانات سیاسی خودی و بی‌خودی این‌قدر یاد گرفته‌ام که اگر کوچک‌ترین عنایتی از سوی رهبر انقلاب به یک فرد یا گروه شده باشد، باید تا جای ممکن آن را صرف هزینه‌‌ها و اعتباریابی کاملاً شخصی کنم و تا جای ممکن برای خود، نان و خورشتی فراهم کنم؛ مثلاً همین عکس را به اندازه‌ای بزرگ و هنری چاپ و نشر می‌دادم که چشم همه‌ی اهالی محل و چه بسا تهران را خیره کند، نه این‌که در اندازه ۱۳ در ۱۸ سانت بر روی طاقچه قرار دهم!

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید