سال ۷۸ بود #هیات_الوارثین شب های شنبه یعنی جمعه شب ها برگزار میشد.
رفتم هیات خونه یکی از #شهدای_گردان.
دوستان کم لطفی کرده بودن و اونجوری که باید و شاید جلسه شلوغ نبود.
خیلی شرمنده خانواده شهید شدم
جلسه تموم شد و خداحافظی کردم و به سمت خونه میومدم. توی مسیر #پشت_موتور با خودم حرف میزدم و گله مند دوستانم بودم
به خونه رسیدم . عیالم گفت چته. چقدر کلافه ای.
گفتم امشب بچه ها درست و حسابی هیات نیومده بودند مقابل #خانواده_شهید شرمنده شدم.
با این حالم خوابیدم
در #عالم_خواب دیدم دارن در خونه مون رو میزنند.رفتم دم در..
دیدم یکی از دوستان است.
گفت فلانی بیا سر کوچه #حاج_عبدالله (شهید حاج عبدالله نوریان ) کارت داره..
با عجله خودم رو به سر کوچه رسوندم.
دیدم #حاج_عبدالله سوار یه موتور گازی است و #محمود_فرزندش هم ترکش نشسته.
تا من رو دید زد زیر خنده ..
با هم روبوسی کردیم و من هم امان ندادم حاجی حرف بزنه .. دلم هم از بابت جلسه دیشب پر بود شروع کردم گله کردن.
به حاجی گفتم تو به ما سری نمیزنی ..
بابا تو ناسلامتی فرمانده ما بودی .
ما رو توی این #وانفسای_تهرون به حال خودمون گذاشتی.
بچه ها تارو تفرقه شدن وهمه مشغول دنیا طلبی.
وقتی دست تو بالای سرمانیست و به هیات هم نمیایی وضع ما اینطوری میشه..اونقدر به حاجی گله کردم تا دلم خالی شد.
حاجی گفت : #حرف_هات_تموم شد.
گفتم نه باز هم حرف دارم به اندازه این چند سالی که نبودی..
گفت بسه دیگه.
گفتم حالا چی شده دلت هوای ما رو کرد و. به ما سری زدی.
گفت : #بچه_مرشد اومدم #آدرس_هیات_رو_ازت_بگیرم.
با تعجب پرسیدم آدرس هیات !!!!
توکه نمیایی هیات آدرس برای چی میخواهی.
دیدم چهره اش تو هم رفت. و رگهای گردنش باد کرد
این حال حاجی رو وقتی که بچه ها نسبت به نماز کاهلی میکردند دیده بودم …رگهای گردنش میزد بیرون.
فهمیدم حرف نامربوطی زده.
حاجی با عصبانیت گفت:
بیادر(تکه کلامش بود) بعضی وقتها برادر رو بیادر میگفت.
گفت تو از کجا میدونی من هیات نمیام.
من هم در جواب گفتم خدایی میایی
اگرمیومدی ما وضعمون این نبود.
حاجی در حالیکه خنده مهربونی کرد گفت:
#ما_هر_هفته_هیات_میایم
من هم تو خواب بهش گفتم اگر راست میگی هفته آینده #هیات_الوارثین خونه #شهید_آقا_سید_محمد (شهید سید محمد زینال حسینی فرمانده گردان تخریب ل۱۰)است ببینم میایی یا نه.
این رو به حاجی گفتم و حاجی گازش رو گرفت و رفت.
از خواب بیدار شدم.
و شرمنده حرف هایی بودم که به حاجی زده بودم.
- الوارثین
- تاریخچه گردان
- ماموریت ها
- سال ۶۱
- سال ۶۲
- عملیات والفجر یک
- والفجر ۲
- والفجر چهار
- عملیات خیبر
- شهید علیرضا آقاصادقی
- شهید مسعود سلیمانی
- شهید حسین کاشانی
- شهید مصطفی حیاتی
- شهید اکبر عباسی
- شهید خرداد علیپور
- شهید مجید فراهانی
- شهید عباس حسنی
- شهید ابراهیم جداری
- شهید سید جمال شرق آزادی
- شهید تقی رمضانیان
- شهید جلال نامدار محمدی
- شهید محمد رستگار
- شهید مجید کاظمی زاده
- شهید مهدی رسولی
- شهید محمود بهرامی
- شهید علیرضا کلم فروش
- شهید حسین حاج میری
- شهید حسین رشمه ای
- شهید محمدرضا خدیور
- شهید یونسور لطفی
- سال ۶۳
- سال ۶۴
- سال ۶۵
- سال ۶۶
- سال ۶۷
- شهداء
- راویان
- موقعیت ها
- موقعیت چنانه
- موقعیت دهکده حضرت رسول
- موقعیت کوهدشت
- موقعیت حاج عمران
- موقعیت جفیر
- پاسگاه خاتمی
- موقعیت شهید موحد
- موقعیت دوکوهه
- موقعیت سد دز
- موقعیت پادگان ابوذر
- موقعیت چم امام حسن
- موقعیت مریوان (لری)
- موقعیت سرابگرم
- موقعیت جزیره امام حسن
- موقعیت الصابرین
- موقعیت زاغه
- موقعیت شهید کهن
- موقعیت لاستیک
- موقعیت شهید ضیایی
- موقعیت صف
- موقعیت شهید پوررازقی
- موقعیت کوثر
- موقعیت پل هفتی هشتی
- موقعیت زاغه خرمشهر
- موقعیت اروندکنار
- موقعیت ساختمان فاو
- موقعیت جاده خندق
- اسناد و نقشه ها
- هم سنگران
- الوارثین
- تاریخچه گردان
- ماموریت ها
- سال ۶۱
- سال ۶۲
- عملیات والفجر یک
- والفجر ۲
- والفجر چهار
- عملیات خیبر
- شهید علیرضا آقاصادقی
- شهید مسعود سلیمانی
- شهید حسین کاشانی
- شهید مصطفی حیاتی
- شهید اکبر عباسی
- شهید خرداد علیپور
- شهید مجید فراهانی
- شهید عباس حسنی
- شهید ابراهیم جداری
- شهید سید جمال شرق آزادی
- شهید تقی رمضانیان
- شهید جلال نامدار محمدی
- شهید محمد رستگار
- شهید مجید کاظمی زاده
- شهید مهدی رسولی
- شهید محمود بهرامی
- شهید علیرضا کلم فروش
- شهید حسین حاج میری
- شهید حسین رشمه ای
- شهید محمدرضا خدیور
- شهید یونسور لطفی
- سال ۶۳
- سال ۶۴
- سال ۶۵
- سال ۶۶
- سال ۶۷
- شهداء
- راویان
- موقعیت ها
- موقعیت چنانه
- موقعیت دهکده حضرت رسول
- موقعیت کوهدشت
- موقعیت حاج عمران
- موقعیت جفیر
- پاسگاه خاتمی
- موقعیت شهید موحد
- موقعیت دوکوهه
- موقعیت سد دز
- موقعیت پادگان ابوذر
- موقعیت چم امام حسن
- موقعیت مریوان (لری)
- موقعیت سرابگرم
- موقعیت جزیره امام حسن
- موقعیت الصابرین
- موقعیت زاغه
- موقعیت شهید کهن
- موقعیت لاستیک
- موقعیت شهید ضیایی
- موقعیت صف
- موقعیت شهید پوررازقی
- موقعیت کوثر
- موقعیت پل هفتی هشتی
- موقعیت زاغه خرمشهر
- موقعیت اروندکنار
- موقعیت ساختمان فاو
- موقعیت جاده خندق
- اسناد و نقشه ها
- هم سنگران
پیشنهاد الوارثین
- شب نوزدهم ماه رمضان قرار شد برای احیاء بریم دزفول
- معبری که با از پا افتادن ابوالفضل گردان تخریب باز شد
- شهید محمد خاکفیروز آدم دقیق و نکته سنجی بود
- شهید حسن خدمتی
- شهید صبر علی کلانتر
- برادرها تا اذان صبح خوابیدن برای ما نیست
- عمو یشلاق بچه های تخریب
- باز هم خندید و گفت لطف جهاد به بسیجی بودنه
- نگاهی از سر اخلاص یا بقول شهید نوریان بی شیله پیله
- هم اهل رزم بود و هم مرد عبادت و مناجات
حاج عبدالله نوریان
ما هر هفته هیات میاییم
سال ۷۸ بود #هیات_الوارثین شب های شنبه یعنی جمعه شب ها برگزار میشد. رفتم هیات خونه یکی از #شهدای_گردان. دوستان کم لطفی کرده بودن و اونجوری که باید و شاید جلسه شلوغ نبود. خیلی شرمنده خانواده شهید شدم جلسه تموم شد و خداحافظی کردم و به سمت خونه میومدم. توی مسیر #پشت_موتور با خودم حرف […]
مطالب مرتبط
ارسال دیدگاه