کد خبر:2217
پ
۶
تخریبچی شهید مجید رضایی

شهادت.. شب شهادت علمدارکربلا فروردین ۶۵

یک روزی در یک جمعی بودیم الان جایش و افرادی که توی آن جمع بودیم را یادم نمی آید. بحث بر سر چگونگی شهادت بود. هر کسی حرفی می زد. شهید مجید رضایی گفت: من اصلا دوست ندارم با یه ترکش کوچیک و یا یه تیر شهید بشوم. برایم افت دارد. مثل این می ماند […]

یک روزی در یک جمعی بودیم الان جایش و افرادی که توی آن جمع بودیم را یادم نمی آید.
بحث بر سر چگونگی شهادت بود.
هر کسی حرفی می زد.
شهید مجید رضایی گفت:
من اصلا دوست ندارم با یه ترکش کوچیک و یا یه تیر شهید بشوم. برایم افت دارد. مثل این می ماند که توی خیابان یک دوچرخه به آدم بخورد و آدم بمیرد.
من دوست دارم نحوه شهادتم در شان خودم باشد.
دوست دارم با یک گلوله مستقیم تانک و یا یک انفجار مهیب تیکه تیکه شوم.
وقتی در شهر فاو خبر و نحوه شهادت عزیزان هفت تن را دریافت کردیم من بی اختیار یاد حرف های مجید افتادم ..
مجید با یه انفجار مهیب به معراج رفت و همانطور که میخواست تیکه تیکه شد.

راوی : اسدالله سلیمانی

کلیدواژه : شهید مجید رضایی
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید